دکتر طاهر حبیب زاده
دکتری حقوق فناوری اطلاعات – انگلستان – عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق (ع)
آی. دی. تلگرام و اینستاگرام: @drtaherhabibzadeh
ابزارهای ارتباطی با همه مزایا، یک عیب فوق العاده به ارمغان آورده اند و آن اینکه خلوتگاه آدم ها را شلوغ کرده اند. دیگر به سختی می توان خلوتی یافت و به دور از هیاهوی روزگار قدری با آرامش خاطر خلوتی کرد و اندیشه ای. اهمیت خلوت در این است که انسان بدون انس با خلوت، رشد حبابی حاصل می کند یعنی رشد بدون عمق. نه تنها از خود بیگانه تر می شود بلکه تعامل اش با محیط نیز کم رنگ خواهد شد. در میان مردم است اما نه با مردم و از طرفی نه با خدا. زمانی می گفتند من درمیان جمع و دلم جای دیگر (عندالله) است؛ و امروز باید گفت من در میان جمع و دلم نزد فناوری است و این تفاوت «نزد»ها خسران بزرگی است. گذشت آن زمانی که «دیدار» ها حضوری بود و معنی واقعی خود را داشت و یک انسان، وجود انسان دیگری را به تمام وجود درک و دیدار می کرد، و این حجم بزرگ از دریافت احساس و عاطفه و تعامل روحی از یک دیدار، امروز به سطح یک صدا یا نهایتا یک تصویر از راه دور تقلیل یافته و به همین مرتبه تنیدگی روحی آدم ها با هم و اهتمام شان به مسایل هم کم رنگ شده است. حتی دیدار های حضوری نیز همان دیدارهای سابق نیست، بلکه فقط «در کنار هم نشستن» است نه «باهم بودن». در یک جمله، سبک زندگی ما آدم ها با فناوری عوض شده است. به جای اینکه ما غالب می شدیم، فناوری بر ما غلبه کرده است. به جای اینکه ما فناوری را در خدمت سبک فکر خود در می آوریم، فناوری به فکر و زندگی ما قالب داد. این نشان می دهد که سبک فکر و زندگی ما آنچنان هم سفت و محکم نبوده که به سرعت در قالب دیگری در آمده است!
چه باید کرد؟ و چه می توان کرد؟ این دغدغه ای است که از همان زمان رشد روزافزون فناوری، تقریبا از دو دهه پیش، چالش ذهنی بسیاری و بیش از همه فعالان اجتماعی و روانشناسان، بوده است و این رشد آنقدر سریع و در عین حال جذاب بوده است، که تقریبا هیچ کس نتوانسته نسخه ای درمان کننده تجویز کند و همین سیر با سرعت ادامه دارد. قطعا حذف فناوری نه شدنی است و نه باید باشد. نمی گویم بدون فناوری های نوین ارتباطی نمی توان زندگی کرد؛ اما برای نوع مردم زندگی با فناوری با این عیب بزرگ، بهتر از زندگی کلا بدون فناوری است؛ در این میان معدودی هم هستند که با فناوری های ارتباطی روز بیگانه اند و در عین حال عمیق تر زندگی می کنند. تنها راهی که پیش روی ماست «مدیریت خود» است نه مدیریت فناوری که اساسا ظهور و بروز آن محصول اندیشه های بومی نیست و وارداتی بی مرز و سریع است، و این مدیریت خود از سطح «بی توجهی» به فناوری و استفاده عنداللزوم شروع می شود تا به سطح «استفاده تمام عیار صحیح ولی هدفمند» می رسد. اجرای کامل هر یک از این نسخه ها، محتاج به تمرین است. محتاج به توجه و مراقبه درونی است تا افسار «هوس» استفاده از فناوری در دست ما گرفتار آید و حتی برای استفاده تفننی نیز هدفمند عمل کنیم. شاید در این میان، خلوتی یافت شود و قدری عمیق تر شویم.