دکتر طاهر حبیب زاده
- دکتری حقوق فناوری اطلاعات- انگلستان
- عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق (ع)
- آی. دی. تلگرام و اینستاگرام: @drtaherhabibzadeh
گرچه ابعاد روحی و فکری بشر در حقیقت نامحدود است، آنچنان که در کلامی منسوب به امیر کلام علیه السلام آمده است: «اَتَزعَمُ اَنَّكَ جِرمٌ صَغِيرٌ وَفِيكَ انطَوَي العَالَمُ الاَكبَرُ- آیا گمان می بری که جرم کوچکی هستی، حال آنکه درون تو عالم بزرگی است»، لکن در مقام تقابل با عالم ماده، به ناچار محدودیت هایی را تحمل می کند. بشر همیشه تلاش کرده است تا ممکن است از محدودیت ها بکاهد و با صرف زحمت کمتر، حداکثر تصرف را به عمل آورد و بیشترین بهره را برد. در این راستا، صنعتی شدن امور پیرو ظهور نطفه های اولیه «انقلاب صنعتی» در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ میلادی، چندین گام رو به جلو محسوب می شد، اما نه همه آنچه که مطلوب بشر بود. خصلت ایده آل خواهی و زیاده خواهی بشر (که البته بایست در مسیر صحیح هدایت شود)، او را به حرکت و اندیشه واداشت تا اینکه توانست در نیمه دوم قرن ۲۰ میلادی وارد عصر جدیدی در زندگی فردی و جمعی شود؛ و آن «عصر اطلاعات» بود. ابزارهای نوینی ابداع شد و این امکان را داد که بشر بتواند مرزها را در نوردد و «دور»ها را «نزدیک» و «غایب» ها را «حاضر» کند. توسعه شبکه جهانی اینترنت، مطلع چنین جهش بی سابقه بود. او از این توانمندی نوین و بدیع، در حوزه های مختلفی بهره برد؛ به عنوان مثال، در عالم تجارت، توانست به جای مذاکره و معامله «فرد با فرد» به سیستم مذاکره و معامله «فرد با هزاران» دست یابد. این توفیق، کم نبود. بازارهای الکترونیکی مصداق عینی این توفیق کم نظیرند، جایی که با طراحی یک نرم افزار رایانه ای، می توان به دورترین مشتریان دست یافت و با آنها به گفتگو نشست و به انعقاد قرارداد دست برد. این توانمندی جدید، آنچنان تحول آفرین بود که می توان آن را نوعی «رویای افسانه ای تعبیر شده» نامید. لکن، بشر در همین جا متوقف نشد و سعی کرد ابزارهایی را خلق کند که نه تنها به صورت خودکار عمل کند، بلکه بتواند به صورت خودمختار نیز اقدام کند. بین «خودکاری» و عملکرد ماشینی محض و «خودمختاری» با امکان یادگیری از محیط و تصمیم سازی حسب شرایط، تفاوت بسیار مهمی از جهت ویژگی فناورانه وجود دارد. وقتی سخن از «هوش مصنوعی» می شود، دقیقا بازتاب همین رویکرد جدید است، یعنی:
بتوان ماشین هایی ساخت که هوشمند باشند، مانند انسان ها عمل کنند، واکشن نشان دهند، یاد بگیرند و ارتقا یابند.
هوش مصنوعی، در صدد است به مانند هوش طبیعی در انسان ها عمل کند یا حداقل از آن تقلید کند. لکن، هنوز تعریف متفق القولی از «هوش» طبیعی به عمل نیامده است تا مفهومی دقیق تری از هوش مصنوعی ارائه شود. از نظر لغوی، هوش یعنی «زیرکی و آگاهی و شعور و عقل و فهم و فراست». در معنی اصطلاحی که غالبا در کتب روانشناسی بحث می شود:
هوش یک توانایی است برای درک امور، تحلیل، استدلال و سپس تصمیم گیری با در نظر گرفتن تمامی شرایط حاکم. این توانایی با بهره گیری از تجارب و دانش جدید ارتقا می یابد. هوش آن کسی بالاتر است که در شرایط یکسان بتواند به نحو جامع تری موضوع را درک و تحلیل کند و در سریع ترین زمان، بهترین تصمیم را اتخاذ نماید. منشا هوش انسان، ذهن (مغز) اوست. هر چقدر ذهن کسی قوی تر باشد، هوش او بالاتر است؛ در واقع ذهن سیستم عاملی است که هوش بر روی آن سوار است و با آن پردازش می شود. ذهن، علاوه بر هوش، منشا تفکر نیز هست و انسان در مسیر به کارگیری ذهن برای امر هوش، تفکر نیز می کند.
با توضیح فوق، در واقع «هوش مصنوعی» در معنی کامل آن، یک موجودیت فناورانه ساخته دست بشر است که توانایی درک امور، تحلیل، استدلال و تصمیم گیری را دارد و از تجارب خود برای بهبود عملکرد استفاده می کند. هر چقدر این توانایی قوی تر و وسیع تر باشد، سطح هوشمندی «هوش مصنوعی» بالاتر بوده و از ارزش بیشتری برخوردار است.
اینجاست که این سوال مطرح می شود که مگر ماشین ها می توانند به مانند انسان فکر و عمل کنند؟ در این خصوص، «الن تورینگ»، ریاضی دان انگلیسی و دانشمند علوم رایانه، در سال ۱۹۵۰ میلادی در مقاله ای با عنوان «محاسبات ماشینی و هوشمندی» بدون اینکه از عبارت «هوش مصنوعی» استفاده کند، اظهار کرد:
بشر اطلاعات در دسترس را به همراه منطق به کار می برد تا مسائل را حل نموده و تصمیم گیری کند، لذا چرا ماشین ها نتوانند همین کار را انجام دهند؟
این مقاله بعدها به «تست تورینگ» مشهور شد. وی در ابتدای مقاله این سوال را مطرح می کند: «آیا ماشین ها می توانند فکر کنند؟»؛ و در پاسخ می گوید: «پاسخ این سوال با مفهوم شناسی اصطلاحات «ماشین» و «فکر کردن» شروع می شود.» او می گوید اگر فردی از پشت یک دیوار یا هر حائل دیگری، با رایانه مکالمه کند و نداند که طرف مقابل اش انسان نیست بلکه یک رایانه است، و پس از پایان مکالمه نیز متوجه این موضوع نشود، آنگاه می توان رایانه را ماشینی هوشمند نامید، چرا که توانسته است در برابر یک انسان به اندازه کافی استدلال و منطق به کار گیرد. او در نهایت اظهار می دارد که فکر کردن برای ماشین ها ممکن است، اما نه به شیوه ای که انسان ها فکر می کنند، بلکه به زبان خودشان. در عمل، وی نتوانست به نتیجه برسد. چرا که تا ۱۹۵۰ میلادی، رایانه ها فاقد یکی از ویژگی بسیار مهم برای هوشمند شدن بودند؛ آنها به مانند ماشین حساب، فقط قادر بودند دستوراتی که دریافت می کردند را اجرا کنند و نمی توانستند آنچه را که انجام داده بودند را به خاطر بسپارند. همچنین، هزینه محاسبات با رایانه بسیار گران بود. اجاره یک رایانه تا ۲۰۰ هزار دلار در ماه هزینه داشت و فقط دانشگاه های برتر و شرکت های بزرگ می توانستند از عهده آن برآیند. پیدا کردن منبع مالی جهت فعالیت در این حوزه، نیازمند آن بود که علاوه بر اثبات مدل مفهومی بحث، افراد خاص و رده بالا توجیه شوند که کار بر روی ماشین هوشمند ارزش سرمایه گذاری را دارد، که به نوبه خود، کار سختی بود.
پنج سال بعد، اولین بار عبارت «هوش مصنوعی»، در سال ۱۹۵۶ میلادی توسط «جان مک.آرتی»، دانشمند آمریکایی علوم رایانه ای، در یک نشست علمی به کار برده شد. قبل آن، وی به همراه اشخاص دیگر، در پیشنهادی در سال ۱۹۵۵ میلادی با به کارگیری عبارت «۲ ماه، مطالعه ۱۰ مرد درباره هوش مصنوعی» اعلام کرد:…
متن کامل این اثر پژوهشی را از لینک زیر دانلود فرمایید.