دکتر طاهر حبیب زاده
- دکتری حقوق فناوری اطلاعات انگلستان
- عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق (ع)
- آی. دی. تلگرام و اینستاگرام: @drtaherhabibzadeh
گمان نمی کنم موسیقی بتواند انسان را به عالم معنا (جانان) وصل کند. اتصال با عالم معنا ابزار خاص خود را دارد؛ ابزاری که در اثر ریاضات (سختی دادن به نفس) حاصل می شود نه در لذت بخشی به نفس. این ابزار بالفعل در اختیار هر کسی نیست. ممکن است کسی بگوید من به موسیقی گوش می دهم، آرامش می گیرم و متصل هم می شوم! اشکال ندارد، بگوید؛ اما باید اهل معنا آنالیز کنند که جان این بنده خدا به عالم معنا (جانان) وصل شده و آرام گرفته است، یا اوهام و خیالاتش؟ حقیقتا وصل شده یا خیال می کند که وصل شده؟ بین این دو حالت تفاوت فاحشی است. همانگونه که خیلی مواقع گفته می شود: من خیال می کردم چنان است و بعدا دیدم چنین است؛ و این یعنی ما هنوز قدرت تشخیص دقیق را نداریم. و الا چرا بعدا احساس می کنیم ضرر کرده ایم؟! تشخیص این امر، حتی کار خود فرد هم نیست. طبیب حقیقی می خواهد. اهل معنا می خواهد. حتی شما در تاریخ یک نمونه پیدا نمی کنید که فرد با موسیقی به هر معنی که اهالی موسیقی می گویند، یک پله ترقی توحیدی کرده باشد. یعنی بگوید که امروز با موسیقی یک گام به خدا تقرب یافته ام و احساس زلالی معنوی حقیقی دارم. بنده ندیده ام. سیره اولیا و اوصیا هم چنین نشان نمی دهد.
شاید بگویید این عالم به طور طبیعی محل نواها و موسیقی طبیعی است. از صدای بلبل و خروش دریا و وزوز باد، همه موسیقی اند. چطور موسیقی می تواند روح نواز نباشد؟ بی تردید نظاره به دریا و دیدن خروش آن با این نگاه که انسان به قدرت خدا بنگرد و با دیده عبرت نظاره کند، می تواند از نظر معنوی بسیار هم مفید باشد که حتی در روایت نیز آمده است که نظر به دریا عبادت است.
?اما موسیقی در عرف معنی خاصی دارد که با «ابزارهای ساخت بشری» تولید می شود و آیا بشر اجازه دارد بر «نواهای طبیعی» عالم چیزی افزون کند؟! سالهاست که از جمله مسایل فکری بنده است.
.
?نمی دانم غرش شیر را از نزدیک دیده اید یا خیر. بنده در یک باغ وحش جنگلی در انگلستان دیده ام. به شدت مهیب و قدرتمند و تکان دهنده؛ آنجاست که انسان معنی «شیر» را می فهمد! نکته اش برای من این بود که انسان احساس هم خوانی فطری می کند. گویا ناخودآگاه می پذیرد که در این نظام احسن، شیر باید اینگونه بخروشد و بلبل آنگونه ناز نغمه خوانی کند. انگار عالم هستی یک کل ای است که همه در کنار هم به همان نحو که آفریده شده اند، زیبایند و هر چیز جای خود است. اما وقتی من بشر می آیم و یک کوک ناکوک به این کوک اضافه می کنم، می شود این شلم شربایی که می بینیم.
.
?ما دنیای بدون موسیقی مرسوم را نچشیده ایم. همیشه موسیقی بخشی از جامعه بوده است. بالاخره هر روز خواسته یا ناخواسته چند دقیقه می شنویم. همین تلویزیون و رادیو روی هم رفته روزانه ساعت ها موسیقی پخش می کنند و بالاخره این وسط یک ۵ دقیقه هم به گوش ما می خورد. اگر دنیای بدون موسیقی بشری نه موسیقی طبیعی آفرینش را لمس می کردیم و زیبایی آن سکوت یا آوازهای طبیعی را می چشیدیم، شاید قضاوت مان در مورد موسیقی بشری طور دیگری می بود.
? بحث سر حلال و حرام بودن موسیقی نیست، اساسا بحث فقهی نیست (کم نیستند فقهایی که حکم به حرام بودن موسیقی از هر نوع آن داده اند)؛ بحث سر قدرت موسیقی در افزودن مقام توحیدی انسان است. اینکه موسیقی چقدر می تواند روح انسان را جلای معنوی حقیقی نه کاذب و خیالی بدهد و موجب تقرب او به خدای متعال شود؟ بلی، خیلی امور حرام نیستند و مباح اند، مانند پیاده روی و تماشای تلویزیون و خواندن یک رمان متعارف؛ اما آیا این گونه اعمال در شما تقرب به باری تعالی ایجاد می کند؟! شاید موسیقی آن هم برخی از انواع اش نه همه اش، از نظر فقهی حرام نباشد، بلکه مباح باشد، اما آیا قدرت تقرب دهندگی نیز دارد؟ عرض بنده اینجاست.
در پایان، کلامی از رهبر معظم انقلاب را یادآور می شویم: ترويج موسيقى با اهداف عاليه نظام مقدس اسلامى سازگار نيست.
پی نوشت برای کارهای پژوهشی حقوقی در موسیقی:
پژوهشگری که در حوزه موسیقی کنکاش می کند، به نواهای طبیعی عالم از صدای خروشان رود تا وزوز باد، کوبش باران، آواز بلبل و نعره شیر توجه می نماید، و با خود می اندیشد که اگر اینها موسیقی طبیعی عالم اند که ملودی همه آنها با دست قادر توانای خالق همه هر آنچه هست، تنظیم شده، و همه به شکل و صورت طبیعی خود نواخته می شوند، و به مانند اصوات و نداهای موزون و احسن در کنار هم زیبایند و با فطرت انسانی هم خوان؛ از شیر انتظار غرش می رود و از بلبل نغمه خوانی؛ آیا بشر حق دارد با مصنوعات ساخته خود بر این نواهای طبیعی عالم چیزی اضافه کند و نه تنها وصله ناجور به این ساختار افزون کند، بلکه ابنای بشر را از شنیدن این همه نواهای طبیعی جان نواز و حظ از آنها محروم سازد؟ لذا عنوان حقوقی «کنکاشی در حق بشر بر افزودن بر نواهای طبیعی عالم» را به عنوان موضوع پژوهش حقوقی انتخاب می کند و سعی می نماید با توسل به اسناد و ادله موجود حقوقی و داده های ناظر بر موسیقی ساخته بشری، به این سوال از منظر حقوقی پاسخ دهد.