با عضویت در خبرنامه مطالب را در ایمیل خود دنبال کنید

فناوری حقوقی (legaltech): تا کجا می توان حقوق را فناورانه کرد؟ نگاه از بعد مفهوم شناسی

یادداشت: دکتر طاهر حبیب زاده

عضو هیات علمی دانشکده حقوق، دانشگاه امام صادق علیه السلام
آی.دی تلگرام و اینستاگرام: @drtaherhabibzadeh

این روزها سخن از فناوری حقوقی (legaltech) کم و بیش زده می شود. لکن سخن دقیق تر را باید کسانی بزنند که هم قابلیت های فناوری را می شناسند و هم کارکرد و فضای علم حقوق را؛ و الا به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
تصور کنید یک عده تلاش کنند نرم افزاری طراحی کنند که با دریافت داده های حقوقی مشخص، پاسخ حقوقی مقتضی ارایه کند. مثلا،‌ مقدار دارایی یک فرد در زمان فوت برابر با یک قطعه زمین به مساحت ۱۰۰۰ متر هر متر از قرار ۱ میلیون تومان و یک خودرو به قیمت ۵۰ میلیون تومان و وجوه نقد برابر با ۵۰۰ میلیون تومان است. متوفی در زمان فوت دارای ۱ همسر و یک پسر و ۳ دختر است و پدر و مادرش نیز زنده اند. میزان ارث بری هر یک از آنها چقدر است؟ 

آیا در این مساله، فناوری می تواند کار اهالی حقوق را ساده و سریع کند؟‌ پاسخ بلی هست. همانگونه که چنین نرم افزاری هم نوشته شده و اینک قابل استفاده است. اما نکته مهم این است: مسایل ارث بسیار ریاضی وار است و متکی بر اعداد. طبقات ارث مشخص است و میزان سهم بری هر عضو هر طبقه از هر نوع دارایی منقول و غیرمنقول و غیرمادی نیز معین است. پیاده کردن قواعد ارث در قالب یک نرم افزار کار دشواری نیست و عملا هم این کار انجام شده است.

حال آیا همه مسایل حقوقی به این اندازه ریاضی وار و قاعده مند هستند که بتوان رسالت حل مسایل را را به فناوری سپرد؟ پاسخ به راحتی، خیر است! در عالم حقوق مفاهیمی وجود دارد که نقش تعیین کننده در سرنوشت مسایل حقوقی و راه حل ها ایفا می کنند. برخی از این مفاهیم را حتی ابنای بشر با این همه توان تحلیلی فکری نتوانسته اند به روشنی تبیین کنند. به عنوان مثال، فرق بین عدالت و انصاف چیست؟ شمای خواننده محترم چه تصوری از عدالت و انصاف و تفاوت آن دو با هم در ذهن دارید؟ مثلا اگر گفته شود: فلان نظر عادلانه است،‌ فرق می کند اگر گفته شود: منصفانه است؟

حال اگر قرار باشد این رسالت را به فناوری بسپاریم، هر اندازه هم فناوری ما هوشمند و یادگیرنده و تولید کننده باشد،‌ باز هم نخواهد توانست تصوری درست از مفهوم عدالت و تفاوت آن با واژه های مشابه مانند انصاف داشته باشد و در جایی لازم است بر مبنای عدالت نظر حقوقی دهد با انصاف اشتباه نکند. همین طور اگر قرار باشد بنای عقلا ملاک تصمیم گیری باشد، همانگونه که در حقوق و فقه، سیره عقلا و بنای عقلا از جمله مستندات مباحث فقهی و حقوقی است، فناوری نخواهد توانست درکی از بنای عقلا داشته باشد: فاقد شی نمی تواند دارک شی باشد. فناوری فاقد قدرت تعقل است (دارای قدرت حسابگری است و این با تعقل فرق می کند) پس نمی تواند درک کننده فضای سیره عقلا باشد. 

همین طور،‌ اگر قرار باشد تفسیری از متون حقوقی یا مواد قانونی ارایه شود،‌ آیا فناوری قدرت تفسیر دارد؟ فناوری چگونه باید مفهوم اصاله الظهور را بفهمد و در جایی که واژه ای ظهور در معنی مجازی دارد از معنی حقیقی آن تمیز دهد؟ اگر قرار باشد تفسیر بر اساس اصل حسن نیت ارایه شود، فناوری چگونه خواهد توانست مفهوم حسن نیت را درک کند و بر اساس آن ارایه طریق کند که حتی حقوقی های انسانی نیز در برداشت از مفهوم حسن نیت وحدت نظر ندارند و بسته به هر مورد، اوضاع و احوال را موثر در آن می دانند که فهم اوضاع و احوال به ماهو از توان فناوری خارج است. 

این یادداشت کوتاه در واقع پاسخ به محدوده و میزان توان کمک فناوری در حقوق است: فناوری حقوقی در جایی می تواند کارساز باشد که مستندات تصمیم به شدت ریاضی وار باشد، که در این موارد نیز حقوقی انسانی محتاج بازبینی خروجی فناوری است تا اقناع وجدانی از درستی عملکرد آن حاصل کند؛ و در غیر این گونه مسایل،‌ فناوری می تواند کمک کلی کند (مانند تحلیل مسایل بر اساس مسایل مشابه قبلی و راه کارهای ارایه شده در آنها مانند سیستم های حقوقی متعلق به کامن لا)، و در برخی مسایل اساسا نخواهد توانست کمک موثری کند، آنجا که مساله به شدت متاثر از مفاهیم ادراکی است که مثال های آن گذشت.

به نظر نمی رسد نیازمند این باشیم که فناوری حقوقی را به شدت برجسته کنیم و گمان کنیم آینده ای نیمه بیکار برای اهالی حقوق در انتظار است!

تلگرام و اینستاگرام:‌ @mashk_law  مشک حقوق

.

  • تاریخ انتشار: 7 دی 1397
  • تعداد بازدید: 2307
  • بدون دیدگاه